محل تبلیغات شما
همیشه شنیدن صدای آشناش با کلی هیجان و سرشار از شادی بهم آرامش میداد.خیلی وقت بود تنها با ایمیل در ارتباط بودیم و بدون هیچ صدایی.انگاری همیشه اون بود که باید زنگ می زد و من باید از شوق شنیدنش احساس انفجار می کردم.به قول بابا اون دوست مودبت.همیشه سرشاره از تمومه چیزهایی که از یه دوست می خوای و انقدر پاک و صاف که وقتی مشکلی داری دلت نمیاد اون صدا رو یه ذره لرزون بشنوی.اینه که دو سال خودمو از شنیدنش محروم کرده بودم.آخرین باری که اینجا بود همه چی

ای کاش آدمی وطنش را مثل بنفشه ها در جعبه های خاک یک روز می توانست همراه خویشتن ببرد ....

عروسک پارچه ای - یه پست از دفتر قدیمی

خاطراتی محو اما حقیقی

یه ,اون ,شنیدنش ,دوست ,صدای ,دلت ,که وقتی ,وقتی مشکلی ,صاف که ,و صاف ,پاک و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی مهتاب